ضرملغتنامه دهخداضرم . [ ض َ رَ ] (ع اِ) ج ِ ضَرمة. (منتهی الارب ). چیزهای نیم سوخته . (منتخب اللغات ).
ضرملغتنامه دهخداضرم . [ ض َ رِ ] (ع ص ) گرسنه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || فَرَس ٌ ضَرِم ؛ اسبی دونده . (مهذب الاسماء). اسپ تیزرفتار. (منتخب اللغات ). اسپ بسیار تیز دون
ضرملغتنامه دهخداضرم . [ ض ِ / ض ُ ] (ع اِ) درختی است خوشبو، بار آن مانند بلوط است و شکوفه اش مانند شکوفه ٔ سعتر، شهد آن نیکو باشد، یا آن اسطوخودوس است بیونانیه . (منتهی الارب )
ضرملغتنامه دهخداضرم . [ ض َ رَ ] (ع اِ) ج ِ ضَرمة. (منتهی الارب ). چیزهای نیم سوخته . (منتخب اللغات ).
ضرملغتنامه دهخداضرم . [ ض َ رِ ] (ع ص ) گرسنه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || فَرَس ٌ ضَرِم ؛ اسبی دونده . (مهذب الاسماء). اسپ تیزرفتار. (منتخب اللغات ). اسپ بسیار تیز دون
ضرملغتنامه دهخداضرم . [ ض ِ / ض ُ ] (ع اِ) درختی است خوشبو، بار آن مانند بلوط است و شکوفه اش مانند شکوفه ٔ سعتر، شهد آن نیکو باشد، یا آن اسطوخودوس است بیونانیه . (منتهی الارب )
ضرملغتنامه دهخداضرم . [ض َ رَ ] (ع مص ) سخت گرسنه گردیدن . (تاج المصادر) (منتهی الارب ) (زوزنی ). سخت شدن گرسنگی . (منتخب اللغات ). || سخت شدن سوزش و حرارت چیزی . (منتهی الارب
ضرمةلغتنامه دهخداضرمة. [ ض َ رَ م َ ] (اِخ ) یوم ُ ضرَمة؛ نام جنگی از جنگهای عرب . (عقد الفرید ج 6 ص 75).