زکزاکةلغتنامه دهخدازکزاکة. [ زَ ک َ ] (ع ص ) زن بزرگ سرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ضکضکةلغتنامه دهخداضکضکة. [ ض َ ض َ ک َ ] (ع مص ) نیک برفتن . (زوزنی ). نوعی از رفتار بسرعت یا نوعی از رفتار بطور عام ، و آن را سکسک هم گویند. || فشاردن چیزی را و تنگ گرفتن . (منت
ضأضاءةلغتنامه دهخداضأضاءة. [ ض َءْ ض َ ءَ ] (ع مص ) خروشیدن در جنگ . ناله و فریاد کردن در جنگ . (منتهی الارب ).
ضناکةلغتنامه دهخداضناکة. [ ض َ ک َ ] (ع مص ) ضَنک . ضُنوکة. تنگ شدن . (منتهی الارب ). تنگ عیش شدن . (تاج المصادر). || سست رای و ضعیف عقل و سست بدن و سست جان گردیدن . || ضُنِک َ (
پستلغتنامه دهخداپست . [ پ َ ] (ص ) مقابل بالا. پائین . تحت . سفل . زیر. مقابل بالا و روی . مقابل علو و فوق : بیامد چو گودرز را دید، دست بکش کرد وسر پیش بنهاد پست . فردوسی .بکش
ضکضکةلغتنامه دهخداضکضکة. [ ض َ ض َ ک َ ] (ع مص ) نیک برفتن . (زوزنی ). نوعی از رفتار بسرعت یا نوعی از رفتار بطور عام ، و آن را سکسک هم گویند. || فشاردن چیزی را و تنگ گرفتن . (منت
رفتنلغتنامه دهخدارفتن . [ رَ ت َ ] (مص ) حرکت کردن . خود را حرکت دادن . (ناظم الاطباء). روان شدن از محلی به محل دیگر. (ازناظم الاطباء). خود را منتقل کردن از جایی به جایی . نقل ک
ضأضاءةلغتنامه دهخداضأضاءة. [ ض َءْ ض َ ءَ ] (ع مص ) خروشیدن در جنگ . ناله و فریاد کردن در جنگ . (منتهی الارب ).