یتملغتنامه دهخدایتم . [ ی َ ت َ ] (ع مص ) کوتاه شدن و سست گردیدن . || مانده گشتن و آهستگی و درنگ کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). ضعف و فتور. (از اقرب الموار
ساربوغالغتنامه دهخداساربوغا.(اِخ ) (امیر شیخ نورالدین ...) از سرداران امیر تیمور بود. بسال 797 در لشکرکشی تیمور بدشت قبچاق و جنگ با توقتمش خان هنگامی که ضعف و فتور به سپاه تیمور رو
انکسارلغتنامه دهخداانکسار.[ اِ ک ِ ] (ع مص ) شکسته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد). || (اِمص ) شکستگی . (غیاث
حلةلغتنامه دهخداحلة. [ ح ِل ْ ل َ ] (ع اِ) گروهی از مردم که بجایی فرودآمده باشند. (از منتهی الارب ). مردمان فرودآمده . (از مهذب الاسماء). || نوعی از فرودآمدن . || جماعت خانه ها
خدرلغتنامه دهخداخدر. [ خ َ دَ ] (ع ص ، اِ) شب تاریک . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط). || سختی گرما و سرما. (منتهی الارب ). || باران . (منتهی الارب ) (از متن الل