ضعدیکشنری عربی به فارسیگذاردن , قراردادن , به زور واداشتن , عذاب دادن , تقديم داشتن , تعبير کردن , بکار بردن , منصوب کردن , ترغيب کردن , استقرار , پرتاب , سعي , ثابت
ضعلغتنامه دهخداضع. [ ض َع ع ] (ع مص ) ریاضت دادن شتر و ماده شتر ریاضت نایافته را. کلمه ای است که بدان شتران را تأدیب کنند. (منتهی الارب ). || کاری کردن و نیکو کردن . (زوزنی )
ضعفدیکشنری عربی به فارسیزيان , بي فايدگي , وضع نامساعد , اشکال , دو برابر , دوتا , جفت , دولا , دوسر , المثني , همزاد , دوبرابر کردن , مضاعف کردن , دولا کردن , تاکردن , سستي , ضعف اخلا