زیانلغتنامه دهخدازیان . (اِ) نقصان . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). نقصان و ضرر و خسارت و کمی . (از ناظم الاطباء). ضرر (مادی یا معنوی ). خسارت . مقابل سود و نفع
خسرلغتنامه دهخداخسر. [ خ ُ ] (ع اِ) زیان . ضرر. نقصان در بیع و تجارت . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || (مص ) خسران . (منتهی الارب ) (تاج العروس ). رجوع
شرّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ایدنیا و محیط، بدی، مفسده، قبح، تباه، پلیدی، زشتی، کثافت، فساد، خرابی، ضرر، گزند، عیب ظلم، ستم ◄ زور، اجحاف، بیعدالتی زهر، بلا، بلایایط
ابوالفتحلغتنامه دهخداابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُسْتی . علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز ملقب به نظام الدین شاعر مشهور. ابن خلکان گوید: او صاحب طریقتی انیقه و
مردم آزارلغتنامه دهخدامردم آزار. [ م َ دُ ] (نف مرکب ) ظالم . جفاکار. (آنندراج ). موذی که آزار و اذیتش به خلایق رسد. که به دیگران ضرر و آسیب رساند : مرغزاری است این جهان که در اوعامه