ضبیرةلغتنامه دهخداضبیرة. [ ض ُ ب َ رَ ] (اِخ ) ابن شیبان الازدی ، از قحطان . و از شجعان و اشراف عرب است و در وقعةالجمل قائد ازد بود و هم در آن معرکه جان سپرد (36 هجری ). (الاعلام
زبیرةلغتنامه دهخدازبیرة. [ زُ رَ ] (اِخ ) طایفه ای از عرب ساکن قریه ٔ شیخ عثمان و فیوش از قریه های لحج در جنوب شبه جزیره ٔ عربستان . (از معجم قبائل العرب تألیف عمر رضا کحاله از
ضبارةلغتنامه دهخداضبارة. [ ض َ رَ ] (ع اِ) استواری خلقت ، گویند: رَجل ذوضبارة؛ یعنی مرد گرداندام استوارخلقت . || گروه مردم . ج ، ضَبائر. (منتهی الارب ). || آس دست . (مهذب الاسماء
ضبیعةلغتنامه دهخداضبیعة. [ ض ُ ب َع َ ] (اِخ ) ابن الحارث . وی در یوم تناءة عامربن طفیل را به نیزه بزد، و برخی عکس این گویند، و در این واقعه بنی عامر بگریختند. (عقد الفرید ج 6 ص
حدانلغتنامه دهخداحدان . [ ح َدْ دا ] (اِخ ) ابن شمس بن عمروبن غنم . از طائفه ٔ أزدشنوءة، از بنی قحطان . جدی است جاهلی . ضبیرةبن شیبان از فرزندان او است . (معجم البلدان ) (اعلام
ضبارةلغتنامه دهخداضبارة. [ ض َ رَ ] (ع اِ) استواری خلقت ، گویند: رَجل ذوضبارة؛ یعنی مرد گرداندام استوارخلقت . || گروه مردم . ج ، ضَبائر. (منتهی الارب ). || آس دست . (مهذب الاسماء