زاجرلغتنامه دهخدازاجر. [ ج ِ ] (اِخ ) ابن الصّلت طاحی محدث است و بخاری در تاریخ کبیر [ الکنی ] ترجمه ٔ او را آورده است . (تاج العروس ). ابن قتیبه حدیثی از وی نقل کرده است . (عیو
زاجرلغتنامه دهخدازاجر. [ ج ِ ] (اِخ ) ابن الهیثم ، محدث است و بخاری در کتاب کنی ترجمه ٔ وی را آورده است . (تاج العروس ).
زاجرلغتنامه دهخدازاجر.[ ج ِ ] (ع ص ) منعکننده . بازدارنده ٔ از کاری . (دهار)(آنندراج ) (اقرب الموارد). || زاجر قلبی در اصطلاح صوفیه ، واعظ و زنهاردهنده ٔ حق و خواننده بسوی خدا ا