ضابطفرهنگ انتشارات معین(بِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نگاه دارنده ، حفظ کننده . 2 - شحنه . 3 - حاکم . ج . ضوابط .
عضاضلغتنامه دهخداعضاض . [ ع َض ْ ضا ] (ع ص ) بسیار گزنده و گازگیرنده . عَضوض . (از اقرب الموارد). و رجوع به عضوض شود.
عضاضلغتنامه دهخداعضاض . [ ع ُ / ع ُض ْ ضا ] (ع اِ) بن بینی نزدیک ابرو. (منتهی الارب ). عرنین بینی . (از اقرب الموارد).
نضاضلغتنامه دهخدانضاض . [ ن َض ْ ضا ] (ع ص ) حیة نضاض ؛ مار بی آرام . (فرهنگ خطی ). مار مضطرب و بسیارجنبان که در یک جای قرار نگیرد و هرکه را بگزد در حال هلاک شود. (ناظم الاطباء)
هضاضلغتنامه دهخداهضاض . [ هََ ض ْ ضا ] (ع ص ) گشن گردن شکننده ٔ گشنان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).