صیقلفرهنگ انتشارات معین(صَ یا ص قَ) [ ع . ] (ص .) 1 - آن که شمشیر و مانند آن را بزداید و جلا دهد، جلا دهنده ، زداینده . 2 - در فارسی : زدودگی زنگ از فلزات و مانند آن .
شعیبلغتنامه دهخداشعیب . [ ش ُ ع َ ] (اِخ ) نام پیغمبری که پدرزن موسی بود و نام اصلی وی اوثیرن و به فارسی یوبب گویند. (ناظم الاطباء). نام نبی علیه السلام و گویند نام اوثیرون بن ص
صیقللغتنامه دهخداصیقل . [ ص َ ق َ ] (اِخ ) ابن الحکم الغفاری ، مکنی به ابووحشیه . رجوع به ابووحشیه الصیقل شود.
صیقللغتنامه دهخداصیقل . [ ص َ ق َ ] (اِخ ) عقیلی ، مکنی به ابوالکمیت ، رجوع به ابوالکمیت الصیقل شود.