صحافلغتنامه دهخداصحاف . [ ص َح ْ حا ] (ع ص ، اِ) مصحف فروش . (ربنجنی ) (معجم البلدان ). || آنکه کتاب را بخیه زند و جلد کند. جلدساز کتاب . ترتیب دهنده ٔ صحف . || فروشنده ٔ صحف .
صحافلغتنامه دهخداصحاف . [ ص ِ ] (ع اِ) فراهم آمدنگاه کوچک ، آب را. (از منتهی الارب ). جای جمع شدن آب .(غیاث اللغات ). || ج ِ صحیفه : از صحاف مثنوی این پنجم است در بروج چرخ جان چ
صحافلغتنامه دهخداصحاف . [ ص َح ْ حا ] (ع ص ، اِ) مصحف فروش . (ربنجنی ) (معجم البلدان ). || آنکه کتاب را بخیه زند و جلد کند. جلدساز کتاب . ترتیب دهنده ٔ صحف . || فروشنده ٔ صحف .
صحافلغتنامه دهخداصحاف . [ ص ِ ] (ع اِ) فراهم آمدنگاه کوچک ، آب را. (از منتهی الارب ). جای جمع شدن آب .(غیاث اللغات ). || ج ِ صحیفه : از صحاف مثنوی این پنجم است در بروج چرخ جان چ