صهولغتنامه دهخداصهو. [ ص َهَْوْ ] (ع مص ) بسیار مال شدن کسی . || زهیدن آب جراحت و روان شدن . (منتهی الارب ).
سهوفرهنگ مترادف و متضاد۱. اشتباه، خبط، خطا، سقط ≠ صواب ۲. سقیم، غلط، نادرست، ناصواب ≠ درست، صحیح، صواب ۳. لغزش ۴. نسیان، غفلت، فراموشی ۵. فراموش کردن ۶. خبط کردن، خطا کردن ≠ صواب
صهوبةلغتنامه دهخداصهوبة. [ ص ُ ب َ ] (ع اِ) سرخ سپیدی . (منتهی الارب ). رنگ سرخ مایل به زردی و سفیدی . (غیاث اللغات ). رنگ سرخ که در موی سر و ریش بعض مردم باشد. (غیاث اللغات از ب
صهوبةلغتنامه دهخداصهوبة. [ ص ُ ب َ ] (ع اِ) سرخ سپیدی . (منتهی الارب ). رنگ سرخ مایل به زردی و سفیدی . (غیاث اللغات ). رنگ سرخ که در موی سر و ریش بعض مردم باشد. (غیاث اللغات از ب