withdrawدیکشنری انگلیسی به فارسیکنار کشیدن، عقب کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن
withdrewدیکشنری انگلیسی به فارسیعقب نشینی کرد، عقب کشیدن، کنار کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن
withdrawsدیکشنری انگلیسی به فارسیخارج می شود، عقب کشیدن، کنار کشیدن، عقب نشستن، صرف نظر کردن، عقب زدن، باز گرفتن، با تعظیم خارج شدن، بازگیری کردن
wiredrawدیکشنری انگلیسی به فارسیwiredraw، مفتول کشی کردن، حدیده کردن، بشکل سیم در اوردن، زیاد باریک شدن، زیاد طول دادن