صِهْراًفرهنگ واژگان قرآنخویشاوندان سببی - خویشاوندی که به سبب ازدواج با زنی با بستگان او ایجاد می شود (مراد از صهر محرميت از ناحيه زن است)
صهالغتنامه دهخداصها. [ ص َ ] (اِخ ) نام چند قله است در یک کوه واقع بین مدینه و وادی القری که یک یک آنها را صهوه گویند. (معجم البلدان ).
صهابلغتنامه دهخداصهاب . [ ص ُ ] (اِخ ) شتر نری است که شتران صهابی را بدان نسبت کنند. (اقرب الموارد). گشنی است که جمل صهابی منسوب است بدان . (منتهی الارب ).