22 مدخل
چشمک، چشمک زدن، با چشم اشاره کردن، برق زدن، باز و بسته شدن
winkingly
برنده، برد، غلبه، تسخیر، فتح و ظفر
برنده شدن، شراب نوشیدن
سیم پیچ
برنده شدن، برد، غلبه، تسخیر، فتح و ظفر، برنده، دلکش