سنتورلغتنامه دهخداسنتور. [ س َ ](اِ) نام سازی است . یکی از قدیمترین و کاملترین سازهای ایرانی که بشکل ذوزنقتین ساخته و سیمهای بسیاری بر روی آن کشیده شده است و آنرا بوسیله ٔ دو مضر
سنتورفرهنگ انتشارات معین(سَ) (اِ.) از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیم های بسیاری است و به وسیله دو مضراب چوبی نواخته می شود.
صنبورلغتنامه دهخداصنبور. [ صُم ْ ] (ع اِ) خرمابن کم بار برهنه شاخ پوست رفته ٔ باریک ساق . || دهانه ٔ کاریز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خرمابن تنهاگانه . (منتهی الارب ). ال
صنورلغتنامه دهخداصنور. [ ص ِن ْ ن َ ] (ع ص ) زفت ناکس بدخوی . (منتهی الارب ). البخیل السیی ٔ الخلق . (اقرب الموارد).
معمره صنگورلغتنامه دهخدامعمره صنگور. [ م ُ ع َم ْ م َ رِ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهمن شیر است که در بخش مرکزی شهرستان آبادان واقع است و 1000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
صنبورلغتنامه دهخداصنبور. [ صُم ْ ] (ع اِ) خرمابن کم بار برهنه شاخ پوست رفته ٔ باریک ساق . || دهانه ٔ کاریز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || خرمابن تنهاگانه . (منتهی الارب ). ال
صنورلغتنامه دهخداصنور. [ ص ِن ْ ن َ ] (ع ص ) زفت ناکس بدخوی . (منتهی الارب ). البخیل السیی ٔ الخلق . (اقرب الموارد).
معمره صنگورلغتنامه دهخدامعمره صنگور. [ م ُ ع َم ْ م َ رِ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهمن شیر است که در بخش مرکزی شهرستان آبادان واقع است و 1000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران