صندلی رنگلغتنامه دهخداصندلی رنگ . [ ص َ دَ رَ ](ص مرکب ) برنگ صندل . صندل گون . صندل فام : صندل ازرنگ خاکیی عجب است صندلی رنگ خاک ازین سبب است .نظامی .
رنگدانۀ صدفیpearlescent pigment, nacreous pigment, pearl-essence pigmentواژههای مصوب فرهنگستانرنگدانهای با ذرات بلوری و شفاف به شکل صفحات موازی که ظاهری شبیه به صدف به محصول میبخشد
صندلیگویش اصفهانی تکیه ای: sandali طاری: sendeli طامه ای: sandali طرقی: sendeli کشه ای: sendeli نطنزی: sandali
حسن نیمرنگلغتنامه دهخداحسن نیمرنگ . [ ح ُ ن ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قریب به حسن صندلی رنگ است : شکسته رنگ کند کار شیشه با دلهاحذر کنیدز حسنی که نیمرنگ افتاد.صائب (از آنندراج ).
کولاژواژهنامه آزادهنر ترکیب رنگها چسبانهکاری[۱] یا کلاژ (به فرانسوی:Collage) روشی در تولید آثار تجسمی است که در آن مصالح و مواد مختلف (چون کاغذهای رنگی، مقوا، پارچه، ریسمان، بر
لاک و الکلیلغتنامه دهخدالاک و الکلی . [ ک ُ اَ ک ُ ] (ص نسبی مرکب ) آنچه از در و پنجره و میز و صندلی و دیگر ادوات چوبی که با مایع مرکب از الکل تقلیبی و لاک رنگ شود. || رنگ حاصل از اختل
لگوفرهنگ انتشارات معین(لِ گُ) [ انگ ] (اِ.)اسباب بازی به صورت قطعه های کوچک چوب ، فلز و مخصوصاً پلاستیک در شکل ها و رنگ های مختلف و قابل جفت شدن با یکدیگر برای ساختن بازیچه های گونا
عودی پوشلغتنامه دهخداعودی پوش . (نف مرکب ) پوشنده ٔ عودی . آنکه عودی پوشیده است ، که نوعی پارچه ٔ سیاه رنگ بود. رجوع به عودی شود : مشک بر گشت خاک عودی پوش نافه خر گشت باد نافه فروش