صمغالدامیثالغتنامه دهخداصمغالدامیثا. [ ص َ غُدْ دا ] (ع اِ مرکب ) صاحب منهاج آرد: آن صمغ درختی است به بلاد فارس و نیکوتر آن ، آن است که صافی و مایلی به سرخی باشد و مدت و حراقت آن قوی ب
اووکلغتنامه دهخدااووک . [ اُ وَ ] (اِ) صمغی است که آنرا بعربی صمغالدامیثا گویند و از حدود شبانکاره ٔ شیراز آورند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم ) (آنندراج ).