صمدیوردیلغتنامه دهخداصمدیوردی . [ ص َ م َ یو ] (اِخ ) دهی از دهستان قره قویون بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، در 51 هزارگزی جنوب خاوری ماکوو 2500 گزی جنوب شوسه ٔ سیه چشمه به قره ضیاءالدین
دبیرلغتنامه دهخدادبیر. [ دَ ] (ص ، اِ) نویسنده . (برهان ) (از جهانگیری ) (صحاح الفرس ) (اوبهی ). منشی . (برهان ) (جهانگیری ). پناغ . (سروری ). بناغ . (دهار). کاتب . (مهذب الاسما
طارملغتنامه دهخداطارم . [ رَ ] (معرب ، اِ) محجری را گویند که از چوب سازند و اطراف باغ و باغچه بجهت منع از دخول مردم نصب کنند. (برهان ). چوب بست گرد باغ و باغچه .محجری که از چوب