ثم ءلغتنامه دهخداثم ء. [ ث َ م ْ ءْ ] (ع مص ) چرب خورانیدن . || شکستن چنانکه سر را. || پلیدی کردن . || ترید و اشکنه کردن نان را. || ثم ء کماة؛ افکندن سماروغ در روغن . || ثم ء لح
صمالکلغتنامه دهخداصمالک . [ ص َ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صَمَلَّک . (منتهی الارب ). رجوع به دان لغت شود.
صماءلغتنامه دهخداصماء.[ ص َم ْ ما ] (ع ص ، اِ) بلای سخت . || فتنه .(منتهی الارب ). حادثه ٔ زمانه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). فتنه ٔ شدید. || هیئتی است مر چادر پوشیدن را و منه اش
صمالکلغتنامه دهخداصمالک . [ ص َ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صَمَلَّک . (منتهی الارب ). رجوع به دان لغت شود.