صلحیهلغتنامه دهخداصلحیه . [ ص ُ حی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) (اصطلاح قضائی ) صلحیه یا محکمه ٔ صلح . دادگاهی از دادگاههای عمومی دادگستری است که حدود صلاحیت آن از بدو پیدایش تا امروز تغی
صاحیهلغتنامه دهخداصاحیه . [ ی َ ] (ع اِ) جزر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن چ تهران 1277 هَ . ق .). صاحیه (به تشدید یاء)؛جزر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). ص
عدلیهلغتنامه دهخداعدلیه . [ ع َ لی ی َ ] (اِخ ) (وزارت ...) وزارت دادگستری . یکی از چند وزارتخانه ٔ کشور ایران . عدلیه نخستین بار در سال 1275 هَ . ق ، به امر ناصرالدین شاه تأسیس
ادیب فراهانیلغتنامه دهخداادیب فراهانی . [ اَ ب ِ ف َ ] (اِخ ) محمدصادق متخلص به امیری ملقب به ادیب الممالک فرزند حاجی میرزا حسین نوه ٔمیرزا معصوم محیط برادر میرزا ابوالقاسم قائم مقام وز
صلاحیتلغتنامه دهخداصلاحیت . [ ص َ حی ی َ ] (ع اِمص ) شایستگی . درخوری . سزاواری . اهلیت . این کلمه را اغلب به تشدید یاء تلفظ کنند ولی خطاست . در تاج العروس آمده : صلاحیة الشی ٔ مخ
صاحیهلغتنامه دهخداصاحیه . [ ی َ ] (ع اِ) جزر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن چ تهران 1277 هَ . ق .). صاحیه (به تشدید یاء)؛جزر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). ص