صلایانلغتنامه دهخداصلایان . [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در 44000گزی شمال باختری قاین و 8000گزی شمال شوسه ٔ عمومی گناباد به قاین . جلگه ، مع
صلایه کردنلغتنامه دهخداصلایه کردن . [ ص َ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بمالیدن در هاون و جز آن . رجوع به صلایة شود.
صلایةلغتنامه دهخداصلایة. [ ص َ ی َ ] (ع اِ) صلاة. پیشانی . || سنگ پهن بوی سای . (منتهی الارب ). مدق الطیب و قیل حجر یسحق علیه الطیب او غیره . ج ، صُلی ّ و صِلی ّ. (اقرب الموارد).
صلایهواژهنامه آزاداز طریق صلایه کردن اندازه ذره ای مواد کاهش یافته و مواد با هم مخلوط می شوند.برای انجام این عمل مواد را در یک هاون مناسب ریخته و با کمک دسته هاون می سائیم
صلایانلغتنامه دهخداصلایان . [ ص َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در 44000گزی شمال باختری قاین و 8000گزی شمال شوسه ٔ عمومی گناباد به قاین . جلگه ، مع
صلایه کردنلغتنامه دهخداصلایه کردن . [ ص َ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بمالیدن در هاون و جز آن . رجوع به صلایة شود.
صلایةلغتنامه دهخداصلایة. [ ص َ ی َ ] (ع اِ) صلاة. پیشانی . || سنگ پهن بوی سای . (منتهی الارب ). مدق الطیب و قیل حجر یسحق علیه الطیب او غیره . ج ، صُلی ّ و صِلی ّ. (اقرب الموارد).