صلاح دیدلغتنامه دهخداصلاح دید. [ ص َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) تجویز. مصلحت دیدن . صلاح جستن . صوابدید. رجوع به صلاح و صلاح دانستن و صلاح اندیشیدن شود.
صلاحدید پلیسpolice discretionواژههای مصوب فرهنگستاناختیارات افسران مجری قانون در اجرای قوانین و فعالیتهای روزانۀ پلیسی که به آنها حق انتخاب میدهد
ازدواج تنظیمشدهarranged marriageواژههای مصوب فرهنگستانازدواج ترتیبیافته با صلاحدید والدین یا خویشاوندان
واپایش دسترسی انتخابیdiscretionary access conrtolواژههای مصوب فرهنگستانواپایش دسترسیای که در آن کاربر براساس صلاحدید خود افراد مجاز به دسترسی به منابع مربوط به خود و سطح آن را تعیین میکند