صلابتلغتنامه دهخداصلابت . [ ص َ ب َ ](ع مص ) سخت شدن . (غیاث اللغات ). || (اِمص ) سختی . (غیاث اللغات ). || زَفتی . درشتی . مقابل لینت . || استواری . محکمی . قرصی : ... صلابت دین
صلابتفرهنگ انتشارات معین(صَ بَ) [ ع . صلابة ] 1 - (مص ل .) سخت و استوار شدن . 2 - (اِمص .) استواری . 3 - مهابت .
پیشانی فرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (زیستشناسی) جلو سر از زیر موها تا روی ابروها؛ جبهه؛ جبین.۲. [مجاز] بخت؛ اقبال؛ دولت؛ طالع.۳. [قدیمی، مجاز] لیاقت؛ شایستگی.۴. [قدیمی، مجاز] صلابت؛ قوّت.۵. [ق
پیشانیلغتنامه دهخداپیشانی . (اِ مرکب ) جزء فوقانی رخسار میان رستنگاه موی و ابروان . بنچه . ناصیه . جبهه . (دهار) (منتهی الارب ).جبین . (زمخشری ). پیچه . چماچم . (برهان ). چکاد. صل
کرگدنلغتنامه دهخداکرگدن . [ ک َ گ َ دَ ] (اِ) کرگ . کرگندن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هرمیس . (منتهی الارب ).کرگ . (مهذب الاسماء). حمارهندی . (شفا ص 470) (از صبح الاعشی ج 2 ص 37)
پشهلغتنامه دهخداپشه . [ پ َ ش َ / ش ِ / پ َش ْ ش َ / ش ِ ] (اِ) نوعی از حشرات دیپ تر نموسر که نیش آن ناقل بعض بیماریهاست . موشه . (لغت نامه ٔ اسدی ). سارخک . سارشک . سپیدپر. دَ
بینیلغتنامه دهخدابینی . (اِ) ترجمه ٔ انف . ظاهراً مرکب است از بین بمعنی بینش و یای نسبت زیرا که این عضو مرئی میشود یا آنکه متصل بچشم که محل بینش است واقع شده و بهر تقدیر از صفات