لغتنامه دهخدا
شفشفة. [ ش َ ش َ ف َ ] (ع مص ) لرزیدن . || آمیخته شدن . || شاشیدن بول و مانند آن . || آمیخته شدن پشک گیاه را چنانکه بسوزد آنرا. || پراکندن دوا بر جراحت . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خشک کردن گرما و سرما چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطب