صفتیتلغتنامه دهخداصفتیت . [ ص ِ ] (ع ص ) مرد توانا[ ی ] تن آور یا مرد با گوشت گرداندام یا مرد توانا[ ی ] درشت خلقت . (منتهی الارب ). رجوع به صفتات و صِفِت ّ و صفتان شود.
صتیتلغتنامه دهخداصتیت . [ ص َ ] (ع اِ) بانگ و فریاد و غوغا. (منتهی الارب ). || گروه مردم . (منتهی الارب ). گروه . (مهذب الاسماء).
صفتاتلغتنامه دهخداصفتات . [ ص ِ ] (ع ص ) مرد توانا[ ی ] تن آور یا مرد باگوشت گرداندام یا مرد توانا [ ی ] درشت خلقت . (منتهی الارب ). رجوع به صِفِت ّ و صفتان شود.
صفریتلغتنامه دهخداصفریت . [ ص ِ ] (ع ص ) مرد محتاج بسیار عیال تهی دست . تاء زاید است . (منتهی الارب ). الصفریت الفقیر و التاء زایدة. (قطر المحیط). ج ، صفاریت . درویش . (مهذب الاس
صنتیتلغتنامه دهخداصنتیت . [ ص ِ ] (ع ص ) مهتر گرامی . (منتهی الارب ). الصندید. (اقرب الموارد). || (اِ) لشکر. (منتهی الارب ). الکتیبة. (اقرب الموارد).
صتیتلغتنامه دهخداصتیت . [ ص َ ] (ع اِ) بانگ و فریاد و غوغا. (منتهی الارب ). || گروه مردم . (منتهی الارب ). گروه . (مهذب الاسماء).
صفتاتلغتنامه دهخداصفتات . [ ص ِ ] (ع ص ) مرد توانا[ ی ] تن آور یا مرد باگوشت گرداندام یا مرد توانا [ ی ] درشت خلقت . (منتهی الارب ). رجوع به صِفِت ّ و صفتان شود.
صفریتلغتنامه دهخداصفریت . [ ص ِ ] (ع ص ) مرد محتاج بسیار عیال تهی دست . تاء زاید است . (منتهی الارب ). الصفریت الفقیر و التاء زایدة. (قطر المحیط). ج ، صفاریت . درویش . (مهذب الاس
صنتیتلغتنامه دهخداصنتیت . [ ص ِ ] (ع ص ) مهتر گرامی . (منتهی الارب ). الصندید. (اقرب الموارد). || (اِ) لشکر. (منتهی الارب ). الکتیبة. (اقرب الموارد).
پوکاستخوانosteoporoticواژههای مصوب فرهنگستانصفتی برای استخوان یا شخصی که دچار پوکی استخوان شده باشد