7 مدخل
ازدواج محدود و مقطع صیغه
۱. اطمینان، اعتماد، وثوق ۲. امین، درستکار، مطمئن، موثق
سقح . [ س َ ق َ ] (ع اِمص ) موی رفتگی پیش سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
صقح . [ ص ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَصقَح . (منتهی الارب ). رجوع به اصقح شود.
صقح .[ ص َ ق َ ] (ع مص ) بی مو شدن پیش سر. (منتهی الارب ).
(ثِ قِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) اعتماد کردن . 2 - (اِ.) کسی که مورد اعتماد باشد.