صغبانلغتنامه دهخداصغبان . [ ص ِ ] (معرب ، اِ) سکبینج است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به سکبینج و سکبینة و رجوع به صغبین شود.
سغبانلغتنامه دهخداسغبان . [ س َ ] (ع ص ) گرسنه . (منتهی الارب ) (غیاث ) (دهار) (مهذب الاسماء) (از آنندراج ) (اقرب الموارد).
صغبینلغتنامه دهخداصغبین . [ ص ِ ] (معرب ، اِ) سکبینج است . (منتهی الارب ) (فهرست مخزن الادویة). رجوع به سکبینج و سکبینة و رجوع به صغبان شود.
صبانلغتنامه دهخداصبان . [ ص َب ْ با ] (اِخ ) محمدبن علی مکنی به ابوالعرفان . وی از علمای مصر است و او راست : منظومه ٔ «الکافیة الشافیة» در علم عروض و قافیه ، مطبوع حاشیة بر شرح
صغبینلغتنامه دهخداصغبین . [ ص ِ ] (معرب ، اِ) سکبینج است . (منتهی الارب ) (فهرست مخزن الادویة). رجوع به سکبینج و سکبینة و رجوع به صغبان شود.
صبانلغتنامه دهخداصبان . [ ص َب ْ با ] (اِخ ) محمدبن علی مکنی به ابوالعرفان . وی از علمای مصر است و او راست : منظومه ٔ «الکافیة الشافیة» در علم عروض و قافیه ، مطبوع حاشیة بر شرح