صعترالشامیلغتنامه دهخداصعترالشامی . [ ص َ ت َ رُش ْ شا ] (ع اِ مرکب ) فوتینج بری . (فهرست مخزن الادویة). رجوع به صعتر شامی شود.
صعتر شامیلغتنامه دهخداصعتر شامی . [ ص َ ت َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پودنه ٔ بری . رجوع به صعترالشامی شود.
صعترالحمارلغتنامه دهخداصعترالحمار. [ ص َ ت َ رُل ْ ح ِ ](ع اِ مرکب ) و صعترالحمیر. اسم عربی حاشا است . (فهرست مخزن الادویه ). ثومس .
حاشالغتنامه دهخداحاشا. (ع اِ) گیاهی طبی . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب گوید: برگش کوچک است و گلش بسرخی زند. صاحب اختیارات بدیعی آرد: مأمون گویند و ثومس نیز خوانند و سعتر الحمار