صطللغتنامه دهخداصطل . [ ص َ ] (ع مص ) محظوظ کردن . || محظوظ کردن از جهت تحسین . (دزی ج 1 ص 832). || (اِ) سطل . (دزی ج 1 ص 832).
صطللغتنامه دهخداصطل . [ ص َ / ص َ طَ ] (ع اِ) سطل .رجوع به همین کلمه شود. ج ، اصطال . (دزی ج 1 ص 832).
صالةدیکشنری عربی به فارسیپهنه , ميدان مسابقات (در روم قديم) , عرصه , گود , صحنه , ارن , تالا ر کنفرانس , تالا ر شنوندگان , شنودگاه , تالا ر , سالن زيبايي , رستوران , مشروبفروشي
رکوعلغتنامه دهخدارکوع . [ رُ ] (ع مص ) بر روی افتادن از پیری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). منحنی شدن از پیری . (از اقرب الموارد). || دو تو شدن . (دهار). پشت خم داد
زعیملغتنامه دهخدازعیم . [ زَ ] (ع ص ) ضامن و پذرفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کفیل . ضامن و بمعنی وکیل . (غیاث اللغات ). ضامن . کفیل . پذیرفتار. (ناظم الاطباء). ضامن . (کشاف
صرعلغتنامه دهخداصرع . [ ص َ ] (ع اِ) بیماری تناوبی که با اختلاجات و تشنجات همراه است و حس و شناسائی فوراً و کاملا در آن مفقود میگردد. (ناظم الاطباء). اپیلپسیا . مرض کاهنی . (بح