صافسازیantialiasing, ditheringواژههای مصوب فرهنگستاندر نگاشتار رایانهای، صاف کردن خطوط دندانهدار و ناصاف بر روی نمایشگر
صدفسنگcoquinaواژههای مصوب فرهنگستانسنگآهکی آواری که بهطور کامل یا عمدتاً از قطعات فسیلی تشکیل شده باشد
فن صافسازیantialiasing techniqueواژههای مصوب فرهنگستانفنی در گرافیک رایانهای برای صاف کردن خطوط ناصاف در چاپ یا تصاویر ویدئویی
اصفیلغتنامه دهخدااصفی .[ اَ فا ] (ع ن تف ) صافی تر. (مؤید الفضلاء) (آنندراج ). روشن تر : لأن تلک الاجسام احسن ترکیباً واجود هنداماً و اصفی جوهراً. (رسائل اخوان الصفا).صافیست ج
ایوانسلغتنامه دهخداایوانس . [ اَن ِ ] (اِخ ) نام شهری است و در آن شهر کلیسایی است که هر سال در وقت تحویل آفتاب در برج جدی سار بسیار می آیند و هر یک را زیتونی در منقار بود مجموع زی