صریح ➋ [شخصصریح (صفت اشخاص)]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه صریح (صفت اشخاص)]، بیآلایش، صافوساده، پاکدل، بیریا، بیملاحظه، بیرودربایستی، رُک، خام (بیتزویر)، صادق، راستگو
صریحفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشکار، بیپرده، رک، روشن، عیان، قطعی، گویا، واضح ۲. رکگو ۳. بالصراحه، صراحتاً ≠ غیرصریح
صریحدیکشنری فارسی به انگلیسیwell-defined, clear-cut, definite, determinate, direct, distinct, explicit, express, flat, forthright, foursquare, plain, ingenuous, straightforward, perspicuou