صريردیکشنری عربی به فارسیصداي غوک دراوردن , شکوه وشکايت کردن , غژغژ کردن , صداي لولا ي روغن نخورده , جيرجيرکفش , جيغ وفرياد شکيدن (مثل جغد يا موش) , با صداي جيغ صحبت کردن , با جيغ وفريا
ثریرلغتنامه دهخداثریر. [ ث ُ رَ ] (اِخ ) بصیغه ٔ تصغیر، جائی است نزدیک انصاب الحرم که متصل به مستوفر است و گویند ناحیه ای است از نواحی حجاز که آنجا مال و ثروتی از ابن زبیر بوده
سريردیکشنری عربی به فارسیبستر , کف , حرف توخالي وبي معني , خوابگاه (درکشتي يا ترن) , هرگونه تختخواب تاشو , تختخواب سفري , رختخواب بچگانه , برانکار يا تخت مخصوص حمل مريض , جنايت کار , از
صغيردیکشنری عربی به فارسیکوچک , خرده , ريز , محقر , خفيف , پست , غير مهم , جزءي , کم , دون , کوچک شدن ياکردن , جوان , تازه , نوين , نوباوه , نورسته , برنا
صريحدیکشنری عربی به فارسیاشکارا , پوست کنده , علني , کند , بي نوک , داراي لبه ضخيم , رک , بي پرده , کند کردن , بي تزوير , منصفانه , صاف وساده , گويا , فصيح , مسري , صاف و ساده , رک گو ,
صَرْصَرٍفرهنگ واژگان قرآنباد سخت و سمي - باد بسيار سرد - باد پر سر و صدا ( که مستلزم سخت وزيدن نيز هست)