صرملغتنامه دهخداصرم . [ ] (اِخ ) ابن یربوع یکی از اصحاب رسول خدا است و آن حضرت وی را سعید نامید. از او فرزندان وی روایت کنند. (قاموس الاعلام ترکی ).
صرملغتنامه دهخداصرم . [ ص ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صَرماء است . (منتهی الارب ). رجوع بدان لغت شود. || سیخک در مرغ و خروس خانگی . سیخک خروس . || صرم الدیک ؛ در تکلم عامیانه ٔ شام ، می
صرملغتنامه دهخداصرم . [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم . 15هزارگزی شمال خاور کهک 9هزارگزی جنوب غربی راه قم به کاشان ، معتدل ، دارای 1300 تن سکنه ، آب آن از ق
صرملغتنامه دهخداصرم . [ ص َ ] (ع مص ) نیک بریدن چیزی را. (منتهی الارب ). بریدن . (تاج المصادر بیهقی ). بریدن و قطع کردن . (غیاث اللغات ). || ببریدن از کسی . (مصادر زوزنی ) (ترج
ثرملغتنامه دهخداثرم . [ ث َ ] (ع مص )شکستن دندان کسی را به زدن . || افتادن دندان . || (اصطلاح عروض ) اجتماع قبض و ثلم است در فعولن عول ُ بماند فعل بسکون عین و ضم ّ لام بجای آن
ثرملغتنامه دهخداثرم . [ ث َ رَ ] (ع مص ) اثرم گردیدن . افتادن دندان از ثنایا و رباعیات . دندان پیشین کسی شکستن . بردهن زدن چنانکه دندان بیفتد.
سرمفرهنگ انتشارات معین(س رُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - خون آبکی . 2 - دارویی مایع حاوی مواد قندی یا ویتامین ها یا سایر داروهای حیاتی که جهت جلوگیری از بیماری یا برای ادامه حیات از محفظه ای
صرماءلغتنامه دهخداصرماء. [ ص َ ] (ع ص ) دشت بی آب . (منتهی الارب ). || ناقه ٔ کم شیر. (منتهی الارب ).
صرماءلغتنامه دهخداصرماء. [ ص َ ] (ع ص ) دشت بی آب . (منتهی الارب ). || ناقه ٔ کم شیر. (منتهی الارب ).