صرف کردنفرهنگ انتشارات معین( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - به کار بردن . 2 - خرج کردن . 3 - سود داشتن ، سود کردن .
صرف کردنلغتنامه دهخداصرف کردن . [ ص َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بکار بردن . هزینه کردن . خرج کردن . مصرف کردن . نفقه کردن : و یک دینار از آن اثارات بخزانه ٔ خویش نگذاشت و بهیچ سپاهی نداد
اشتباه صرف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ] اشتباه صرف کردن، لکنت داشتن، خطا کردن