صَرْصَرٍفرهنگ واژگان قرآنباد سخت و سمي - باد بسيار سرد - باد پر سر و صدا ( که مستلزم سخت وزيدن نيز هست)
حشارلغتنامه دهخداحشار.[ ح ِ ] (ع اِ) حشرات . ج حشرة : و یحرم الارنب و الضب و الحشار کلها کالحیة و الفارة و العقرب والجرذان و الخنافس و الصراصر (سرسرک ) و بنات وردان و البواغب و
طورانلغتنامه دهخداطوران . (اِخ ) ناحیه ٔ مداین راگویند. زهرةبن حویه گوید در ایام فتوح : الا بلغا عنی اباحفص آیةو قولا له قول الکمی المغاوربانا اثرنا ان ّ طوران کلهم لدی مظلم یهفو
صرصرلغتنامه دهخداصرصر. [ ص ُ ص ُ / ص ِ ص ِ ] (ع اِ) جانورکی است صرصورنام . (منتهی الارب ). سوسک . سوسرک . سِمرگ . ج ، صراصر. نوعی از حشرات دارای بالهائی که از جلو بهم افتاده و ا
صرصرلغتنامه دهخداصرصر. [ ص َ ص َ ] (ع ص ، اِ) باد سرد. (مهذب الاسماء). باد سخت . (دهار). باد سخت و سرد. (ترجمان جرجانی ) (غیاث ). || باد تند. تندباد. (غیاث ). باد بلندآواز. (قام