صدمةدیکشنری عربی به فارسیدست انداز جاده , ضربت , ضربت حاصله دراثر تکان سخت , برامدگي , تکان سخت (در هواپيماو غيره) , تکان ناگهاني , ضربت (توام باتکان) زدن , تکان , صدمه , هول , هراس ناگ
صدمهفرهنگ مترادف و متضاد۱. آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت ۲. برخورد، شتم، شوک ۳. عیب، نقص
saferدیکشنری انگلیسی به فارسیامن تر، امن، ایمن، بی خطر، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده
safestدیکشنری انگلیسی به فارسیامن ترین، امن، ایمن، بی خطر، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده
safeدیکشنری انگلیسی به فارسیبی خطر، گاو صندوق، امن، ایمن، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده