صدای تق تق چیزی را در آوردن

چک چک . [ چ َ چ َ ] (اِ صوت ) صدای چکیدن آب و امثال آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). صدای چکیدن آب باشد قطره قطره . (جهانگیری ). صدای چکیدن آب و مانند آن . (ناظم ا

تق

فرهنگ انتشارات معین

(تَ یا تِ قّ) (ص .) صدایی که از شکستن چیزی یا برخورد دو جسم سخت یا افتادن جسمی به وجود می آید. ؛ ~و لق الف - نیمه تعطیل . ب - زهوار دررفته ، فرسوده . ؛ ~ ِ ~چ

rattletrap

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرگردان، قراضه، دارای صدای تق تق، لغزنده، سست

قِز وقِز

فرهنگ گنجواژه

صدای چرخیدن و تق تق، قِز و قِز کردن.

تک تک

لغت‌نامه دهخدا

تک تک . [ ت َ ت َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) یکی یکی و جدا و فردفرد. (ناظم الاطباء). جسته جسته . تنهاتنها. بندرت . دانه دانه . با فاصله های مکانی . گاهی یکی و گاهی یک