سخفلغتنامه دهخداسخف . [ س َ / س ُ ] (ع اِمص ) تنگی زندگانی و لاغری از گرسنگی . (منتهی الارب ). رقةالعیش . (اقرب الموارد). || سبکی عقل . (منتهی الارب ).
سخفلغتنامه دهخداسخف . [ س ُ ] (ع اِمص ) سبکی عقل ، خاصه . (منتهی الارب ). ضعف عقل . (اقرب الموارد). رجوع به سخافة شود.
لکاملغتنامه دهخدالکام . [ ل َک ْ کا ] (ع ص ) خف ﱡ لَکّام ؛ سَپَل شتر سخت که سنگ شکند. (منتهی الارب ). || آکنده به گوشت . (مهذب الاسماء).
ملثملغتنامه دهخداملثم . [ م ِ ث َ ](ع ص ) خف ملثم ؛ سُم که سنگ را بشکند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). و رجوع به ملثوم شود.
ملثوملغتنامه دهخداملثوم . [ م َ ] (ع ص ) خف ملثوم ؛ سپل شتر که بر سنگ آید و خون آلوده شود. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). سمی که بر سنگ خورد و خون آلوده شود. (نا
ملکملغتنامه دهخداملکم . [ م ِ ک ِ / م ُ ل َک ْ ک َ ] (ع ص ) خف ملکم ؛ سپل شتر درشت سنگ شکن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ملدسلغتنامه دهخداملدس . [ م ُ ل َدْ دَ ] (ع ص ) خف ملدس ؛ موزه ٔ پاره زده . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || پی زده و پاره زده ووصله کرده شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموار