صدیقدیکشنری فارسی به انگلیسیclose, devoted, devout, faithful, free, honest, honorable, straightforward, truehearted, truthful
صدیق اکبرلغتنامه دهخداصدیق اکبر. [ ص ِدْ دی ق ِ اَ ب َ ] (اِخ ) لقب امیر المؤمنین علی علیه السلام است . رجوع به علی بن ابیطالب (ع ) شود.
صدیق اکبرلغتنامه دهخداصدیق اکبر. [ ص ِدْ دی ق ِ اَ ب َ ] (اِخ ) لقب امیر المؤمنین علی علیه السلام است . رجوع به علی بن ابیطالب (ع ) شود.
صدیق حسن خانلغتنامه دهخداصدیق حسن خان . [ ص َ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن حسن بن علی بن لطف اﷲ الحسینی مکنی به ابوالطیب . وی به سال 1248 هَ . ق . در قنوج متولد شد و از اکابروطن خویش
صدیقلغتنامه دهخداصدیق . [ ص َ ] (ع ص ، اِ) دوست . (منتهی الارب ) (ربنجنی ) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). ج ، اصدقاء. صُدَقاء. صُدقان . جج ، اصادق . (منتهی الارب ). دو
صدیقلغتنامه دهخداصدیق . [ ص ِدْ دی ] (اِخ ) در بعضی مآخذ محرف زندیق (مانوی ) آمده است . رجوع به مانی و مانویان شود.
صدیقلغتنامه دهخداصدیق . [ ص ِدْ دی ] (اِخ ) لقب یوسف پیغامبر : یوسف صدیق چون بربست نطق از قضا موسی پیغمبر بزاد. خاقانی .خاقانیا چه ترسی از اخوان گرگ فعل چون در ظلال یوسف صدیق دی