صحرا نوردیدنلغتنامه دهخداصحرا نوردیدن . [ ص َ ن َ وَ دَ ] (مص مرکب ) بیابان نوردیدن . راه بیابان طی کردن . رجوع به صحرانورد و صحرانوردی شود.
صحراءدیکشنری عربی به فارسیبيابان , دشت , صحرا , شايستگي , استحقاق , سزاواري , ول کردن , ترک کردن , گريختن