صحت نامهلغتنامه دهخداصحت نامه . [ ص ِح ْ ح َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) قولی است در علم موسیقی ساخته ٔ نصیرالدین طوسی . (غیاث اللغات ) : صددل بیمار کرد انباز تصنیف سخن هر صریر خامه ٔ تا
صحتفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهبود، تشفی، شفا ۲. بهداشت، تندرستی، سلامت، صحه ۳. درستی، راستی، واقعیت ≠ بیماری، عارضه ۴. سقم
probatedدیکشنری انگلیسی به فارسیآزمودنی، استنطاق کردن، گواهی نمودن صحت وصیت نامه، تحت ازمایش یا نظر قرار دادن
probatingدیکشنری انگلیسی به فارسیآزمودن، استنطاق کردن، گواهی نمودن صحت وصیت نامه، تحت ازمایش یا نظر قرار دادن
probatesدیکشنری انگلیسی به فارسیآزمودنی ها، گواهی حصر وراثت، رونوشت گواهی شده وصیت نامه، استنطاق کردن، گواهی نمودن صحت وصیت نامه، تحت ازمایش یا نظر قرار دادن
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبده کاتب به گفته ٔ نظامی عروضی در چهارمقاله «دبیر بغراخان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت و در نظم و نثر تبحری و از
دفترلغتنامه دهخدادفتر. [ دَ ت َ ] (اِ) نامه های فراهم آورده . (منتهی الارب ). تعدادی از صحف و نامه ها که جمع شده باشد، و از آن جمله است دفاتر حساب و دفاترخراج . (از اقرب الموارد