صبرینهفرهنگ نامها(تلفظ: sabrine) (عربی ـ فارسی) (صبر + اینه (پسوند نسبت)) ، منسوب به صبر ؛ (به مجاز) صبور و شکیبا .
صبرینافرهنگ نامها(تلفظ: sabrinā) (عربی ـ فارسی) [صبر + ین (پسوند نسبت) + الف اسم ساز] ، منسوب به صبر؛ (به مجاز) صبور و شکیبا .
صبریهفرهنگ نامها(تلفظ: sabriye) (عربی) (صبر + ایه (پسوند نسبت)) ، منسوب به صبر ؛ (به مجاز) صبور و شکیبا .
عشبةلغتنامه دهخداعشبة. [ ع ُ ب َ ] (ع اِ) واحد عُشب . (از اقرب الموارد). یک گیاه تر.(ناظم الاطباء). رجوع به عُشب شود. || عشبه ٔ مغربیه است که ظیان نامند. (فهرست مخزن الادویة). م