صبح یکملغتنامه دهخداصبح یکم . [ ص ُ ح ِ ی ِ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صبح نخست . بام نخست . صبح کاذب ، مقابل صبح صادق : گروهی چو صبح یکم رویشان همه آتش و دودشان مویشان .باقر کا
صبحکم اﷲ بالخیرلغتنامه دهخداصبحکم اﷲ بالخیر. [ ص َب ْ ب َ ح َ ک ُ مُل ْ لا ه ُ بِل ْ خ َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) صبح باخیر دارد خدای شما را. روز به شما خوش . و ضمیر جمع «کم ُ» برای احت
صبحلغتنامه دهخداصبح . [ ] (اِخ ) یا جزیره ٔ علویه ، و آن به نقل صاحب نخبة الدهر به مسافت یکصد میل از پس جزیرةالسعادة از جزائر خالدات واقع و در آن کانی از یاقوت است که همانند آن
یکملغتنامه دهخدایکم . [ ی َ / ی ِ ک ُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) یکمی . یکمین .اول . اولین . نخست . نخستین . (یادداشت مؤلف ). احد. (منتهی الارب ). نخستین و هر چیز که در مرتبه ٔ
ملغتنامه دهخدام . (حرف ) حرف بیست و هشتم ازالفبای فارسی و حرف بیست و چهارم از الفبای ابتثی (حروف هجای عربی که به ترتیب الف . ب . ت . ث آید، مقابل ابجدی ) و حرف سیزدهم از الفب
اده بالیلغتنامه دهخدااده بالی . [ ] (اِخ ) یکی از پیشوایان و رؤسای علما و مشایخ عثمانی . مولد او قره مان . او پس از فراگرفتن مقدمات علوم بشام رحلت کرد و از علمای آن ناحیت فقه و حدی
قدرلغتنامه دهخداقدر. [ ق َ ] (اِخ ) (شب ...) از شبهای متبرک اسلامی است . در قرآن آمده است که شب قدر از هزار ماه بهتر است . فرشتگان و روح (مراد از آن به قول بیشتر علماء جبرئیل ا
اوللغتنامه دهخدااول . [ اَو وَ ] (ع اِ ص ، ق ) نخستین . (کشاف اصطلاحات الفنون ).نخست نقیض آخر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). آغاز.