صبحةلغتنامه دهخداصبحة. [ ص َ ح َ ] (اِخ ) قلعه ای است به دیاربکر میان آمد و میافارقین . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
صبحةلغتنامه دهخداصبحة. [ ص َ ح َ / ص ُ ح َ ] (ع اِ) خواب پگاه و منه : الصبحة تمنع الرزق . || هر چه بدان پگاه تعلل و مشغولی کنند. || سیاهی مایل بسرخی . || سپیدی مایل بسیاهی . ||
سبحةلغتنامه دهخداسبحة. [ س َ ح َ ] (اِخ )اسب جعفربن ابی طالب رضی اﷲ عنه . (منتهی الارب ). و نام اسب نبی صلی اﷲ علیه و آله و سلم . (منتهی الارب ).
سبحةلغتنامه دهخداسبحة. [ س َ ح َ ] (ع اِ) (اصطلاح صوفیه ) تاریکی است که حق عز اسمه عالم و عالمیان را در آن آفرید. سپس رشحه ای از نور خود بر عالمیان پاشید پس هر که را از آن نور ب
سبحةلغتنامه دهخداسبحة. [ س َ ح َ ] (ع اِ) یکی سَبْح . رجوع به سبح شود. || جامه ٔ چرمین . جامه هائی از پوست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
سبحةلغتنامه دهخداسبحة. [ س ُ ح َ ] (ع اِ) دعا. گویند: قضیت سبحتی . (اقرب الموارد). دعا و ذکر. (منتهی الارب ). || نماز تطوع یعنی نافله ، زیرا نمازگزار در آن تسبیح گو است . (از اق
فورمویلغتنامه دهخدافورموی . (ص مرکب ) بورموی . آنکه مویش کمرنگ و بور بوده : صبحة؛ فورموی شدن . اصبح ؛ مرد فورموی . (منتهی الارب ).
تفریلغتنامه دهخداتفری . [ ت َ ف َرْ ری ] (ع مص ) شکافته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : تفری اللیل من صبحه
ضبحةلغتنامه دهخداضبحة. [ ض َ ح َ ] (ع اِ) صیحة. آواز، و منه الحدیث : لایخرجن احدکم الی ضبحة بلیل ؛ ای صیحة یسمعها فلعله یصیبه مکروه و یروی صبحة. (منتهی الارب ).