صبحانلغتنامه دهخداصبحان . [ ص َ ] (ع ص ) مرد صاحب خوبی و جمال . || مرد صبوحی کننده . || رجل صبحان ؛ مرد در شراب بامدادی شتابی کننده . (منتهی الارب ).
سبحانفرهنگ مترادف و متضاد۱. تنزیه ۲. تنزیه کردن ۳. سبحاناله گفتن، خدا را به پاکییاد کردن ۴. پاک بودن، پاکیزه کردن ۵. پاک، منزه
سبحانلغتنامه دهخداسبحان . [ س ُ ] (ع ص ) پاک و منزه . مقدس : کجا ز عیب ملوک زمانه یاد کنندبری بود ز نقایص چو خالق سبحان . فرخی .زآن روز که جز خدای سبحان رابر کس نرود ز خلق سلطانی
سبحانلغتنامه دهخداسبحان . [ س ُ ] (ع مص ) دوری و پاکیست مر خدای را از زن و فرزند، منصوب علی المصدریة کأنّه قال اُبَرِّی ُٔ اﷲ من السوء براءة، او معناه السرعة الیه و الخفة فی طاع
سبحانلغتنامه دهخداسبحان . [ س ُ ] (ع مص ) پاک کردن خدا را از بدی . (غیاث ). سبحان اﷲ گفتن . (از اقرب الموارد). رجوع به سبحان اﷲ شود.
صبحانهگویش اصفهانی تکیه ای: sohbuna طاری: sobhuna طامه ای: sowbuna طرقی: sobhâna کشه ای: sowbâna نطنزی: soxbuna