صباخلغتنامه دهخداصباخ . [ ص َب ْ با ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان یمن است که در ذیل کلمه ٔ صباح مذکور افتاده لیکن در بعضی نسخ چاپی صباخ آمده است . رجوع به صباح شود.
سباخلغتنامه دهخداسباخ . [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ سَبَخة. (از اقرب الموارد). رجوع به سبخة شود. || زمین که کشت نشده باشد و آبادان نباشد. (از اقرب الموارد). زمین های شوره ناک . (غیاث الل
صباخلقلغتنامه دهخداصباخلق . [ ص َ خ ُ ] (ص مرکب ) خوش خلق . نیکوخو : کو صباخلقی که از تشویر جاه خلق اوهم بهشت عدن و هم بحر عدن بگریستی .خاقانی .رجوع به صبا شود.
صباخلقلغتنامه دهخداصباخلق . [ ص َ خ ُ ] (ص مرکب ) خوش خلق . نیکوخو : کو صباخلقی که از تشویر جاه خلق اوهم بهشت عدن و هم بحر عدن بگریستی .خاقانی .رجوع به صبا شود.
صبخةلغتنامه دهخداصبخة. [ ص َ ب َ خ َ ] (ع ص ، اِ) زمین شوره . ج ، صباخ . (منتهی الارب ). رجوع به کلمه ٔ ذیل شود.
صباحلغتنامه دهخداصباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن ابرهةبن صباح . وی یکی از پادشاهان حمیر است . در مجمل التواریخ و القصص آمده است : پس از ابرهه پادشاهی به صهبان بن محرث رسید، به عهد یزد
صبالغتنامه دهخداصبا. [ ص َ ] (ع اِ) باد برین که جای وزیدن آن از مطلع ثریا تا بنات نعش است و آن را قبول هم نامند خلاف دبور. (منتهی الارب ). بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد