2876 مدخل
شوالیه سفید
صریح،واضح.
واضح.
ساده.
هموار
سفید، سفیدی، خنگ
فرشته سفید
بلع سفید
نان سفید
زنگ زرد سفید کاج سفید
صاف، سفت، سخت.
صافى شیر، پارچهاى نازک که شیر را با آن پالایش کنند.
صافی
صاف و شفاف
همواره کردن – صاف کردن