پالودهفرهنگ انتشارات معین(دِ) 1 - (ص مف .) صاف و پاک شده . 2 - پاک و مطهر. 3 - ( اِ.) از انواع دسرهای ایرانی .
سخللغتنامه دهخداسخل . [ س َ ] (ع مص ) صاف و پاکیزه گردانیدن . (منتهی الارب ) . || گرفتن چیزی را بفریب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مصفافرهنگ نامها(تلفظ: mosaffā) (عربی) زیبا و با صفا ؛ پاکیزه و پاک ، صاف و خالص ، زلال و صاف ؛ (در گیاهی) گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانوادهی آفتابگردان .
بالاسلغتنامه دهخدابالاس . (اِ) ابریشم نرم و صاف . (ناظم الاطباء). اما او در این قول متفرد است . آیا کلمه از «با» و «لاس » مرکب نیست ؟ چه لاس ابریشم فرومایه و پاک ناکرده است ؟ ||