5000 مدخل
خالص , پاک , تميز , ناب , ژاو , اصيل , خالص کردن , پالا يش کردن , بيغش
ثافی . (ع ص ) نعت فاعلی از ثفاء.
پالایه
از مراتع نشتای عباس آباد
لمعان , مرشح , مصفاة , هادي
۱. خالص ۲. بیغش، ناب ۳. پاکیزه، زلال، زلالی ۴. فیلتر ۵. همواری ۶. ترشبالا
دستمزد خالص , حقوق خالص
صریح،واضح.
واضح.
ساده.
هموار
صافي
صافى شیر، پارچهاى نازک که شیر را با آن پالایش کنند.