صادرةلغتنامه دهخداصادرة. [ دِ رَ ] (ع ص ) تأنیث صادر. || (اِخ ) نام سدرةالمنتهی است . (منتهی الارب ).
شادریهلغتنامه دهخداشادریه . [ ] (اِخ ) یکی از هفت پاره شهر اصفهان بوده است : و در آن وقت اصفهان هفت پاره شهر بود نزدیک بهم ، چون مدینه ، و آن : شهرستان است و مهرین و شادریه و درام وقه و کهند و جار و همه اصفهان خوانده اند، و بعضی از آن خراب گشت چنانک حمزة الاصفهانی شرح ده
صادرهلغتنامه دهخداصادره . [ دِ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر، 9600گزی جنوب خاور کنگان ، کنار راه فرعی لار به گله دار. جلگه ، گرمسیر و مالاریائی . سکنه ٔ آن 63 تن شیعه ، فارسی زبان . آب از قنات و باران
مصادرةلغتنامه دهخدامصادرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع مص ) مطالبه . (منتهی الارب ). مطالبه کردن چیزی را از کسی . (ناظم الاطباء). مطالبه کردن . (از اقرب الموارد). تاوان فرمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تاوان فرمودن کسی را بر مال . (ناظم الاطباء). باژگیری . (مهذب الاسماء). تاوان جرم ستانیدن . (غیاث ). |